چرا اشتباه موقت باعث تصمیم گیری های بد قمار می شود؟ آیا تا بـه حال این عبارت “Post hoc ergo propter hoc” را شنیده اید؟ ممکن اسـت با عبارت “اشتباه post hoc” بیشتر آشنا باشید.
مگر این کـه مدتی را صرف مطالعه منطق یا لاتین کرده باشید، ممکن اسـت هرگز در مورد ان چیزی نشنیده باشید.
اما این پدیده اي اسـت کـه بـه خوبی بـه قمار مربوط می شود.
و همانگونه کـه ممکن اسـت از عنوان این پست دریافت کرده باشید، ترجمه ان بـه “بعد از این، پس بـه خاطر این اسـت.”
بـه این معنی کـه وقتی رویداد A ابتدا اتفاق میوفتد، رویداد B باید توسط رویداد A ایجاد شود.
و این یک اشتباه منطقی اسـت.
گاهی اوقات، درست اسـت. اما بیشتر اوقات، این درست نیست.
نمونه اي از Post Hoc در زندگی واقعی
من یک پیراهن آبی هاوایی دارم کـه دوست دارم در کازینو بپوشم. بـه خوبی مینشیند و رنگ هاي خوبی دارد. من چشمهاي آبی دارم، بنابر این باعث میشود کـه چشمهایم تکان بخورند.
دو بار آخر کـه با ان پیراهن برای قمار بـه کازینو رفتم، برنده بـه خانه آمدم.
قبل از ان دو دیدار، پیراهن کثیف بود، بنابر این یک تیشرت قرمز رنگی کـه دوست دارم پوشیدم.
من بـه دوست دخترم پیشنهاد دادم کـه این آخر هفته با خودم بـه کازینو ببرم، و او گفت کـه فقط در صورتی میخواهد برود کـه «پیراهن آبی خوش شانس» را بپوشم.
گفتم: «چه چیزی باعث می شود فکر کنی خوش شانس اسـت؟»
“خب، دو بار آخری کـه ان را در کازینو پوشیدی، برنده اي بـه خانه برگشتی.”
رویداد A پیراهن آبی را بـه کازینو پوشیده بود.
رویداد B یک برنده بـه خانه می آمد.
از آنجایی کـه این دو بار متوالی اتفاق افتاد، دوست دخترم تصور کرد کـه رویداد A باعث رویداد B شده اسـت، اما نکته اینجاست:
بازیهاي کازینو نتایج خودرا بـهطور تصادفی تعیین میکنند. رنگ پیراهن من هیچ تاثیری بر RNG « تولید کننده اعداد تصادفی » ندارد کـه نتایج کشش بعدی خودرو اسلات من را تعیین می کند.
بـه عبارت دیگر، پیراهن آبی و بردها کاملاً تصادفی هستند.
من متعلق بـه یک گروه حمایتی برای افرادی هستم کـه مشکل سوء مصرف مواد دارند. با زنی دراین گروه با یک اختلال خود ایمنی شدید آشنا شدم.
او چندین انقباض دارد، آهسته صحبت می کند و اغلب در تفکر واضح مشکل دارد. گفتار او نیز بـه دلیل اختلال او اغلب دچار ابهام می شود.
یکی از دوستانم با او قرار گذاشت و 10 سال اسـت کـه وی را می شناسد. او بـه من توضیح داد کـه قبل از این کـه پزشکان وی را از داروهای ضد روان پریشی و داروهای ضد افسردگی استفاده کنند، او اینطور نبود.
این یک اشتباه منطقی اسـت. داروهایی کـه او مصرف می کند ممکن اسـت باعث علائم دیگر شوند، اما ممکن اسـت این علائم نباشند.
افراد در طول زمان دچار این نوع مشکلات سلامتی میشوند. فقط بـه این دلیل کـه آن ها پس از شروع یک رژیم دارویی جدید در او ایجاد شدند، بـه این معنی نیست کـه رژیم دارویی او الزاماًً این علائم جدید را ایجاد کرده اسـت.
ممکن اسـت داشته باشند. حتی ممکن اسـت ارزش ان را داشته باشد کـه دراین مورد با پزشکان صحبت کنید.
اما واکنش تند زانو بـه فرض این کـه A باعث B شده اسـت میتواند عواقب جدی برای سلامتی داشته باشد. اینجاست کـه درک اساسی از منطق اهمیت پیدا می کند.
در دههها و قرنهاي گذشته، مردم ورود یک دنبالهدار بـه آسمان رابا رویداد های فاجعهبار مرتبط می دانستند. بـه نظر میرسید همیشه بلافاصله بعد از این کـه دنباله دار هالی در آسمان میچرخد، اتفاق بدی رخ میدهد.
شایعترین فاجعه ناشی از دنباله دار مرگ فرمانروایی بود کـه هنوز در قدرت بود. البته، بسته بـه حاکم، ممکن اسـت این یک فاجعه تلقی نشود.
وقتی گداها می میرند، هیچ دنباله دار دیده نمیشود. خود آسمان ها از مرگ شاهزادگان شعله ور میشوند.
درسال 837؛ زمانی کـه دنباله دار هالی آمد، لودویگ پارسا بر امپراتوری فرانک فرمانروایی کرد. او 58 سال داشت و 23 سال بود کـه حکومت میکرد. در قرن نهم، لودویگ از عمر مورد انتظار برای هر شخصی گذشته بود، و او برای مدتی استثنایی حکومت کرده بود.
اما البته، دنبالهدار هالی مرگ وی را پیشگویی کرده بود، حداقل بـه گفته معتقدان بـه این مغالطه منطقی.
باوجود این کـه او تا چهار سال بعد نمرده بود، لشکریان جاهل دنباله دار را سرزنش کردند.
دنبالهدار هالی نیز درسال 1066 ظاهر شد، تاریخی کـه هر تاریخدان یا علاقهمند بـه ادبیات ان را بـهعنوان سالی کـه ویلیام نورماندی بـه انگلستان حمله کرد، بـه یاد میآورد.
این احتمال وجود داشت کـه یا ویلیام یا هارولد وسکس شکست بخورند. بنابر این، دنباله دار نمی توانست ببازد.
فرض کنید بـه طور منظم تگزاس هولدم بازی میکنید. در سه بار آخر کـه بـه شـما یک آس جیبی داده شد، شخص دیگری پری فلاپ آل این شـما را صدا زد و پات را برد.
شـما تصمیم میگیرید کـه شرط بندی آل-این روی فلاپ حرکت بدی اسـت زیرا کسی همیشه شـما را میزند، بنابر این با ان دست شروع بـه لنگیدن میکنید.
اکنون با وارد نکردن پول بیشتر بـه پات با قویترین دست در بازی، پول از دست میدهید.
تگزاس هولدم یک بازی شانس تصادفی اسـت و اگر پول خودرا با پری فلاپ AA دریک میز کامل بـه وسط برسانید، دو سوم زمان را از دست خواهید داد.
اما یک سوم مواقع برنده خواهید شد و از آنجایی کـه پول زیادی روی میز اسـت، سود خواهید برد.
بـه ریاضی فکر کن شـما 9 بازیکن و هر کدام 100 دلار دارید. شـما 9 بار متوالی با اِس آل-این می روید و شش بار از ان بارها میبازید، اما سه بار برنده می شوید.
شش بار از دست دادن شـما 600 دلار هزینه دارد.
اما اندازه پات در سه دستی کـه برنده می شوید 900 دلار اسـت، بنابر این در ان سه دست 2700 دلار خواهید برد.
این سود 2100 دلاری در 9 دست یا 233.33 دلار در هر دست اسـت. فرض شـما مبنی بر این کـه بالا بردن پری فلاپ با آس هاي جیبی باعث می شود کـه این دست را اشتباه بازی کنید و پول خودرا از دست بدهید.
در هر بازی قمار کـه باید بر اساس ارزش مورد انتظار ان تصمیمات تصمیم گیری کنید، باید بـه سمت چیزی بروید کـه بالاترین ارزش مورد انتظار را دارد.
این شامل بلک جک اسـت، جایی کـه باید استراتژی اصلی را دنبال نمایید، و پوکر ویدیویی، کـه در ان باید کارت هاي خودرا نیز طبق استراتژی مناسب بازی کنید.
تعداد زیادی از افرادی کـه استراتژی اصلی در بلک جک یا استراتژی مناسب در پوکر ویدیویی را نادیده میگیرند، اینکار را انجام میدهند زیرا طعمه این مغالطه منطقی شده اند.
عده اي از قماربازان در مورد رگه ها گمانه زنی می کنند. انها شمارش می کنند کـه مثلا چند بار توپ روی یک رنگ خاص دریک ردیف روی میز رولت قرار میگیرد. پس از تعداد معینی از موارد، انها فرض می کنند کـه رنگ گرم اسـت، بنابر این با ان شرط بندی می کنند.
فرض بر این اسـت کـه رنگ بـه احتمال زیاد ظاهر می شود، زیرا تا بـه حال بـه دفعات زیاد شده اسـت.
اما وقتی در حال بازی رولت با پول واقعی هستید ؛ چرخش چرخ یک رویداد مستقل اسـت. اتفاقی کـه در چرخش قبلی افتاد هیچ تاثیری بر احتمال چرخش بعدی ندارد.
فرمول احتمال بـه اندازه کافی ساده اسـت، شـما فقط تعداد راه هایي را کـه میتوانید بـه نتیجه A برسید بر کل نتایج ممکن تقسیم کنید.
روی چرخ رولت، 18 شماره از اعداد قرمز هستند و چرخ در مجموع 38 شماره دارد.
بـه این معنی کـه احتمال بـه دست آوردن یک رنگ خاص «قرمز یا سیاه» 18/38 یا 47.37 درصد اسـت.
بـه دلیل تعداد دفعاتی کـه قبلاً ان رنگ زده شده اسـت، این تغییر نمیکند.
اجتناب از “این همیشه اتفاق میوفتد زمانی کـه من ان را انجام میدهم”
فرض کنید دوستی دارید کـه در قرعه کشی بازی می کند و او بـه شـما توضیح میدهد.
کـه تقریبا همیشه وقتی در قرعه کشی چهارشنبه بازی می کند برنده می شود. همچنین، او هرگز در قرعه کشی جمعه برنده نمیشود.
او پیشنهاد می کند کـه اگر بلیط بخت آزمایی را بـه او بازپرداخت کنید، چهارشنبه بـه شـما یک بلیط بخت آزمایی بخرد.
دلایل زیادی وجوددارد کـه شـما باید این پیشنهاد را رد کنید. برای یک چیز، شانس برنده شدن در لاتاری – حتی یک برد کوچک – ترسناک اسـت. اغلب اوقات، احتمال برنده شدن پول شـما کمتر از 1 در 12 اسـت.
در قمار و زندگی، شـما باید از مغالطه پسا هوک اجتناب کنید. این وسوسه انگیز اسـت کـه فرض کنیم همیشه یک رابطه علت و معلولی بین رویدادها وجوددارد، اما حقیقت اینجاست:بیشتر اوقات، وجود ندارد.